Die "Eiserne Lady" ist tot
" اگر میخواهی فقط حرف کاری زده شود از مرد بخواه و اگر میخواهی آن کار انجام شود از زن بخواه. (مارگارت تاچر)"
نمی خواهم فمینیست باشم برای کسی که زن را برابر مرد می دانست . اما این جمله خانم تاچر را باید می نوشتم وقتی خواندم "مارگارت هیلدا تاچر " در اثز سکته مغزی فوت کرده است .
این خبر را وقتی دیدم یاد چند هفته پیش افتادم که با دقت فیلم زندگیش را برای بار چندم نگاه می کردم. زمانی که در قدرت بود ، برای من یک نمونه بود که باید یک زن اینگونه باشد. زنی که عاشق همسرش و فرزندانش باشد. عاشق وطنش باشد . دقیق باشد و در راه تعالی کشورش کوتاهی نکرد. برای ما خوب نبود یا بود. اما برای مردم کشور انگلیس باید دید چگونه بود.
زنی که خودش خرید می کرد
زنی که تنها زنی بود که نخست وزیر انگلیس شد
زنی که برای من دوست داشتنی بود چون کشورش را دوست داشت
آری فمینیست هم نبود این برای من خیلی بزرگ است که فمینیست نباشی اما فمینیست گونه فکر کنی باز فیلم زندگیش را باید امشب تماشا کنم تا باز بدانم همیشه نباید دختر وکیل و وزیر بود تا سیاستمدار باشی . کسی که همسر ثروتمندش شاید تاثیر در زندگیش داشت اما هرگز به گرد پایش هم نرسید .
صدر اعظمی که انقلاب ها دید . جنگ ها دید و بسیار در آنها نقش داشت . این را باید باور کنیم !
مارگارت هیلدا رابرتز در ۱۳ اکتبر ۱۹۲۵ در «گرانتهام» شهر کوچکی واقع در ۱۵۰ کیلومتری شمال لندن متولد گردید. در جوانی پدر و مادرش صاحب یک مغازه خواروبارفروشی بودند ولی مارگارت ابتدا لیسانس هنر از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد و سپس در دو رشته شیمی و حقوق تحصیلات عالیه را ادامه داد و از هر دو فارغ التحصیل گردید. بعد از آن به ریاست گروه فارغالتحصیلان عضو حزب محافظهکار در دانشگاه آکسفورد انتخاب شد.
در ۱۹۵۱ با «دنیس تاچر» از مدیران ثروتمند صنایع نفت انگلیس ازدواج کرد و از آن پس به «مارگارت تاچر» مشهور شد. حاصل این ازدواج یک دختر و پسر دوقلو بود. مارگارت مدتی مشغول به وکالت در دادگستری بود.
در ۱۹۵۹ به نمایندگی مجلس عوام انگلیس انتخاب شد و در دولت حزب محافظهکار در ۱۹۷۰ سمت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده گرفت. در ۱۹۷۵ به رهبری حزب محافظهکار انتخاب شد. این نخستین بار در تاریخ انگلستان بود که یک زن رهبر یک حزب سیاسی عمده این کشور میشد.
در سوم مه ۱۹۷۹ با پیروزی محافظهکاران در انتخابات پارلمانی مارگارت تاچر به سمت نخستوزیری انگلستان انتخاب شد.
تاچر در نهم ژوئن ۱۹۸۳ برای بار دوم و در ۱۱ ژوئن ۱۹۸۷ برای بار سوم در این سمت ابقا گردید.
تاچر در سالهای نخستوزیری خود تابع و همپیمان سیاستهای امریکا در اروپا بود. در چهارچوب همین نگرش، وحدت پولی اروپا و یا پیمان اتحادیه اروپای بدون مرز، با سیاستهای بازدارنده و کارشکنی دولت تاچر در انگلستان مواجه بود. آن هم پیمانی و این بازدارندگی، سیاست تاچر را در عرصه بینالمللی به عنوان «تاچریسم» شاخص کرده بود. تبعات فروپاشی کمونیسم و خاتمه جنگ سرد در اروپا که با خوشبینی همه دولتهای این قاره مواجه شد، در کابینه تاچر با نوعی تردید و نگرش بدبینانه همراه بود. به همین دلیل اتحاد دو آلمان، شکسته شدن دیوار بلند کمونیستی میان شرق و غرب اروپا و رخدادهای دیگر که محصول طبیعی خاتمه جنگ سرد بود، مورد استقبال تاچر قرار نگرفت و حزب تحت رهبری وی در میان سایر احزاب سیاسی اروپا به انفعال کشانده شد. این عوامل، باعث بن بست سیاسی تاچر شد و به اختلافات داخلی حزب محافظهکار دامن زد و سرانجام وی را وادار به استعفا و کنارهگیری از قدرت نمود.
وی سمت نخست وزیری را تا ۲۲ نوامبر ۱۹۹۰ بر عهده داشت و سپس در پی ۱۱ سال نخستوزیری و ۱۵ سال رهبری حزب محافظهکار از مقام خود استعفا داد و جای خود را به «جان میجر» وزیر خزانه داری جوان کابینه خود سپرد. تاچر بعد از کنارهگیری از نخستوزیری به عنوان نماینده حزب محافظهکار در پارلمان باقی ماند و به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد. اما خط سیاسی تاچر در دوران پس از وی یعنی زمان نخستوزیری جان میجر نیز ادامه یافت.
وقتی میجر در جریان انتخابات اول مه ۱۹۹۷ از رقیب خود تونی بلر شکست خورد و با این شکست به حاکمیت ۱۸ ساله حزب محافظهکار بر انگلیس خاتمه داد، منابع خبری و سیاسی آن کشور از این رویداد به عنوان پایان عصر تاچریسم بر انگلیس یاد کردند.
انقلاب اسلامی ایران و بعد از آن
به فاصله ۱۰ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت جیمز کالاهان ـ نخستوزیر وقت انگلستان ـ توسط وزیر خارجه خود «دیوید اوئن»، دولت موقت مهندس مهدی بازرگان را به رسمیت شناخت ولی ۲ ماه پس از این شناسائی در اردیبهشت سال بعد مارگارت تاچر نخستوزیر جدید انگلیس اعلام کرد کشورش در باب شناسائی سیاسی ایران تجدید نظر خواهد کرد. این اعلام سرآغاز سیاستی بود که تاچر طی ۱۱ سال زمامداری خود در قبال جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفت.
اولین موضعگیری تاچر در برابر انقلاب اسلامی ایران اعلام موافقت کشورش با پیشنهاد بعضی مقامات امریکایی دائر بر لزوم حمله نظامی به ایران در پاسخ به تصرف سفارت امریکا در تهران بود. به همین دلیل در فروردین ۱۳۵۹ از درخواست امریکا برای پیوستن به تحریم اقتصادی ایران حمایت کرد و در اردیبهشت ۱۳۵۹ از مداخله نظامی امریکا در طبس حمایت کرد.
چند روز پس از این حمله، سفارت ایران در لندن هدف حمله تروریستی قرار گرفت و سبب کشته شدن ۲ دیپلمات ایرانی به نامهای لواسانی و صمدزاده گردید.
در پی مرگ محمدرضا پهلوی در ۱۳۵۹ وزارت خارجه انگلیس بیانیهای حاوی اظهار تأسف نخستوزیر و کابینه این کشور انتشار داد.
در سال ۱۳۶۰ کنسولگری ایران در منچستر و دفتر هواپیمایی ایران در لندن سه بار مورد حمله و اشغال قرار گرفتند. در خرداد ۱۳۶۳ دولت تاچر ۵ دیپلمات ایرانی را از انگلستان اخراج کرد که با عکسالعمل متقابل ایران مواجه شد.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
در جریان حمله رژیم بعثی عراق به ایران دولت تاچر اعلام بی طرفی کرد. اما طبق اسناد منتشر شده از مرکز اسناد ملی انگلیس ، دولت مارگارت تاچر در اواخر سال ۱۹۸۰ تا اوایل۱۹۸۱ علاوه بر فروش تسلیحات نظامی، برای عراق پایگاه نظامی دریایی و هوایی ایجاد کرده بود. این اقدام انگلستان در حالی صورت گرفت که این کشور قطعنامه شورای امنیت را درباره ضرورت خودداری از هر اقدامی که به تنش بیشتر و گسترش جنگ می انجامد، امضا کرده بود.
بر اساس این اسناد ، فهرست سلاح هایی که دولت تاچر فروش آن را به رژیم صدام پیشنهاد کرده بود ، شامل ۷۸ نوع تجهیزات نظامی از جمله خودروهای لندرور ، خودروهای نجات ، انواع رادار، لوازم یدکی انواع تانک است، که البته همه آنها به فروش نرفت.
توماس ترنشاد وزیر مشاور دولت در امور خارجه، سال ۱۹۸۱ در نامه ای محرمانه نوشته است که " قراردادهای دفاعی به ارزش بیش از ۱۵۰ میلیون لیره استرلینگ با عراق در شش ماه اخیر امضا شده است، که از جمله آنها قراردادی به ارزش ۳۴ میلیون لیره برای تحویل خودروهای زرهی بمنظور نجات و تخلیه نیروها از میدان جنگ است، که از طریق اردن در اختیار عراق قرار می گیرد". در نامه ترنشاد آمده است که " دیدار با صدام حسین گامی مهم در راه برقراری روابط کاری با عراق برای تحقق منافع تجاری زیاد در زمینه های تجاری و سیاسی است". تاچر با نوشتن یادداشتی بر این نامه ، از پیشرفت در روابط عراق و انگلیس ، ابراز خرسندی کرد
تاچریسم یک سیستم سیاسی اقتصادی که در دهه هشتاد به پایین رفتن میزان بیکاری کمک فراوان کرد .
نوشته بالا با کمک وکیپدیا است.
نوشته بالا با کمک وکیپدیا است.
نظرات