به دادِ محیط زیستِ کشور برسید
با بهروز کاظمی از نویسندگان صفحه جمهوری خواهی به گفتگو نشتیم و در مورد قوانین آشفته هوا در کشور کمی درد و دل کردیم شاید رئیس جمهور آینده ایران بخواند و تدبیری بی اندیشد.
شیوا شفاهی: عدم آشنایی با تعاریف و معنای واژهها میتواند بر رویکرد به مشکلات تأثیر بگذارد. بهعنوان مثال زمانی که صحبت از آلودگی هوا میشود، اغلب ذهن به سوی مونوکسید کربن یا ریزگردها یا بنزین غیراستاندارد معطوف میشود. در حالی که که امروز صدا یکی از آلایندههای مهم هوا به شمار میرود. چند درصد از ما میدانیم که میزان مجاز صدا از ساعت ۷ صبح تا ۱۰ شب در یک محل مسکونی - تجاری که تقریبآً همه کلانشهرهای ایران را شامل می شود، حداکثر ۶۰ دسی بل در سی دقیقه است و هنگام شب یعنی ۱۰شب تا ۷ صبح به ۵۰ دسی بل کاهش می یابد (مصوبه شماره ۲۳۶ مورخ ۲۱/۳/ ۱۳۸۱) . آگاهی از همین ارقام کافی است تا ما بدانیم که وقتی برای سبقت گرفتن از هم یا برای توجه دادن به دیگران دستمان را روی بوق میگذاریم، یا دزدگیر ماشینمان به کار میافتد یا صدای موسیقی را در ماشینمان بلند میکنیم و پنجره را پائین میکشیم، از قانون تخطی کردهایم. حتی گاه بلند کردن صدا نیز از این حد مجاز فراتر میرود.
پس شاید بهترین کار آن باشد که در آغاز، در مورد معنای و مفهوم محیط زیست آگاهی پیدا کنیم تا در گام بعدی بتوان نسبت به حلّ مشکلات در این زمینه اقدام کرد. زیرا برای حلّ این مشکلات، هم به شهروندان نیاز است و هم به دولت. همهی ما باید بدانیم که محیط زیست از دو بخش زنده و غیر زنده تشکیل شده است و بخش غیرزندهی آن شامل آب و خاک و هوا است . بخش زنده آن را تمامی جانداران انسان و حیوان و گیاه و موجودات میکروسکوپی تشکیل می دهند. حفاظت از همه آنها برای داشتن یک زندگی بهتر بر تک تک افراد جامعه واجب است. ما این را در قانون اساسیمان هم داریم. اصل پنجاهم قانون اساسی کشور به صراحت به این نکته اشاره میکند.
آگاهی شهروندان مسلماً مهم است اما نافی مسئولیت دولت که نمیتواند باشد؟
دغدغهی محیط زیست در ایران خیلی زیاد است. به تعدادی از آنها اشاره میکنم. وجود ریزگردها، که امروز شنیده میشود به اورانیوم هم آلوده هستند؛ گفته میشود و اغراق هم نیست که خشکسالی به زودی دامن کشور ما را هم خواهد گرفت و علت آن از جمله گرم شدن زمین است که سالهاست متخصصان محیط زیست دربارهاش هشدار میدهند. بنزینی که در کشور تولید میشود غیراستاندارد و خطرناک است. حالا این بنزین خطرناک در شرایطی مورد استفاده قرار میگیرد که آلودگی هوای بسیاری از کلانشهرهای ما همینطوریاش هم به دلیل پدیدهی گازهای گلخانهای بسیار بالاست. علاوه بر همهی اینها، قوانین آشفتهاند و مدیریت سازمان محیط زیست برای کشوری با یک چنین وسعتی از توان کافی برخوردار نیست.
درست است که در یک چنین شرایط بحرانیای باید در فکر یک مدیریت متخصص و توانمند بود که مشکلات محیط زیست کشور را درک کند، ابزار و دانش لازم برای مهار کردن و مواجهه با مشکلات را داشته باشد، قوانین مناسب و منسجم براساس معیارهای بومی طرح و تصویب کند و با آموزش و تبلیغات شهروند را همراه و همگام خودش کند. اما شهروندان نیز باید خود را شریک در ادارهی جامعه و تصمیمگیریها بدانند. مدیران باید اعتماد شهروندان را جلب کنند و شهروندان نیز باید اعتماد کافی به مدیران اجرایی داشته باشند تا آستین همت بالا بزنند و دوشادوش مسئولان به رفع مشکلات بپردازند.
منظور شما از قوانین منسجم و مناسب چیست؟
شاید بهترین کار، سرو سامان دادن به " قوانین و مقررات حفاظت محیط زیست ایران" است. قوانین موجود اگر قدیمی نباشند، اغلب ترجمه شده و یا برداشت شده از قوانین کشورهای دیگر هستند که به همین صورت وارد قوانین کشور شدهاند، بدون اینکه مسائل بومی و اقلیمی کشور لحاظ شده باشند. به عنوان مثال وقتی به پراکندگی قوانین در "مجموعه قوانین و مقررات حفظ محیط زیست ایران" نگاه میکنیم در سالهای مختلف مانند ۱۳۴۴، ۱۳۵۹، ۱۳۶۸،۱۳۶۹، ۱۳۷۰، ۱۳۷۹، ۱۳۸۱، ۱۳۸۰، ۱۳۸۲ و ... شاهد تصویب قوانین و مصوبههای متعددی هستیم در حوزه آلودگی هوا، حفاظت در برابر اشعه، جلوگیری از آلودگی صوتی، حد مجاز خروجی از کارخانهها و گازهای خروجی از اگزوز خودروهای سواری و وانت و سایر ماشین آلات.
تمامی قوانین و مقرارت و مصوببههای شورای عالی محیط زیست و هیئت وزیران ذکر شده، قسمتی از قوانین و مصوبههایِ مربوط به هوا است که تا مهر ماه ۱۳۸۳ جمع آوری شده است و در طی نه سال گذشته نیزبسیاری مصوبهها و قوانین تکمیلی اضافه شدهاند که ذکر آنها از حوصله این مصاحبه خارج است. در فکرخوانندگان این قوانین، این سؤال مطرح میشود که مدیریت سازمان و هیئت دولت و قانونگذار برای چه کسانی این قوانین را نوشتهاند؟ قانون نوشتهاند که قانون نوشته باشند یا هدف واقعاً اجرای آنهاست؟ اگر برای به اجرا در آمدن باشند، پیش از تبلیغ و آموزش باید آنها را در دسترس شهروندان قرار داد تا از وجود این قوانین آگاه باشند و به واسطه آن در حفظ محیط زیست فعال و کوشا باشند و راههای مقابله با آلودگیهای مختلف محیط زیست را فرا گیرند. پیش از هر چیز باید آنچه که نوشته شده است به صورت جامع در دسترس مردم قرار بگیرد.
بگذارید برای باز کردن مطلب مقایسهای بکنم با کشورهای دیگر. برای مثال "قوانین هوا" در کشور آلمان، فصل ششم از کتاب قانون محیط زیست این کشور را تشکیل میدهد. قوانین، در پی هم آمدهاند و کنار هم قرار گرفتهاند. این فصل از قوانین کشور آلمان در دو بخش اصلی به نگارش در آمدهاند، که بخش اول خودش به دو قسمت تقسیم میشود: بخش اول، کنترل آلودگی (قسمت اول: مقابله آلودگی هوا؛ قسمت دوم: آلودگی صوتی). بخش دوم، حفاظت از هوا. این قوانین به پنج دسته قوانین و مقرارات قابل اجرا تقسیم میگردند. همهی این قوانین به راحتی و بهصورت قابل فهم در دسترس هر شهروند ساکن آلمان قرار دارند.
آیا شهروند ایرانی نیز چنین امکانی را دارد؟ آیا قوانین و مقررات محیط زیست همانند قوانین مدنی کشوردر دسترس عموم شهروندان هستند؟ آیا این قوانین و مقررات به گونهای نوشته شدهاند که برای همه افراد قابل فهم باشند؟ به عنوان مثال زمانی که قوانین مدنی کشور را نگاه میکنیم یک نظم منطقی رادر آن میبینیم. به محتوایش کاری ندارم، در مورد شکلش صحبت میکنم. به عنوان مثال زمانی که میخواهیم در مورد مالکیت یک معدن که به ارث رسیده است یا در محل خانه کسی پیدا شده است، آگاه شویم، کافی است کتاب قانون مدنی کشور را باز کرده و به آن مراجعه کنیم. از وظایف سازمان این است که قوانین را در اختیار مردم بگذارد وآنها را به اجرای آن تشویق کند . آموزش از طریق صدا و سیما، در مهد کودکها و مدارس باید این انجام شود. با تریبت مروجین حفظ محیط زیست آنان را به نقاط مختلف کشور گسیل دارد تا از این طریق سطح آگاهی را در سراسر کشور ارتقا دهند.
یعنی از همان قدم اول بیاد به فکر درگیر کردنِ شهروندان بود؟
بله. شهروندان در کنار دولت نقش بسیار مهم در حفاظت محیط زیست دارند. زمانی شهروندان خود را حاکم بر سرنوشت خود و شریک در تصمیمگیریهای خرد و کلان ببینند، زمانی که در مورد مشکلات و راههای مقابله با آنها اطلاع داشته باشند و زمانی که جامعه، جامعهای قانونمدار باشد قطعاً شهروندان نقش بسیار پررنگی در حفظ محیط زیست خواهند داشت. به عنوان مثال زمانی که افراد جامعه در خانه شخصی خود نظافت را رعایت میکنند و از آلوده کردن آن میپرهیزند، باید ببینیم چه دلایلی وجود دارد همان افراد وقتی از منزل خارج میشوند و در خیابان قدم میزنند چنین احساس مسئولیتی نسبت به خانه بزرگتر خود یعنی شهر و کشورشان ندارند. اگر همان احساس مسئولیت و مالکیتی که نسبت به منزل شخصی وجود دارد را در جامعه تعمیم دهیم ، بسیاری از مشکلات قابل حل است. میتوان شهروندان را تشویق به تأسیس سازمانهای مردمبنیاد کرد و از آن طریق به ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه کمک نمود و رویکرد دولت به این سازمانهای مردمبنیاد نیز باید عاری از تبعیض باشد و مشوقهای لازم را برای بسط و گسترش فعالیتهای آنها ممکن کند.
این روزها در ایران شاهد تغییر دولت هستیم. به نظر شما دولت آقای روحانی باید چه رویکردی نسبت به مساله مدیریت محیط زیست داشته باشد؟
در اینجا باید اشاره کنم افرادی که در این وادی وارد میشوند باید متخصص باشند. یعنی باید آموزش دیده باشند. تعهد به تنهایی کافی نیست. تا به امروز ما نتیجه تعهد را زیاد دیدیم و کمبود متخصص کارآمد و مطلع شاید یکی از بزرگترین مشکلات در این زمینه است. یکی دیگر از الزامات، تک شغلی بودن مسئولین سازمان محیط زیست است. چند شغلی بودن، آنان را از پرداختن به وظیفه و مسئولیتشان باز میدارد. شاید در این میان ما مجبور باشیم از متخصصین خارجی هم استفاده کنیم و از تجربیات کشورهای پیشرفته و صنعتی بهره بگیریم. نمونهبرداری و کپیبرداری قوانین از سایر کشورها نه تنها به ما کمکی نمیکند بلکه بر مشکلات ما میافزاید. اما یادگیری و بکار بستن تجربیات دیگران و کسانی که این مسیرها را پیمودهاند، لازم بلکه ضروری است.
به عنوان مثال زباله و دفع آن یک مشکل جهانی است که کشور ما از آن مبرا نیست. در مورد زباله اتمی صحبت نمیکنیم؛چون خودش یک داستانی دارد. اما در مورد زبالههای خانگی و صنعتی و پزشکی میتوانیم صحبت کنیم. در کشورما با بیش از ۷۵ میلیون جمعیت که اغلبشان در شهرها تمرکز یافتهاند، میزان زباله بالایی وجود دارد که دفع و نابودی آن یکی از مشکلات زیست محیطی است. اما کشورهای پیشرفته و اخیراً کشورهای همسایه ما نیز با ایجاد نیروگاههای سوزاندن زبالهها نه تنها به نحوه مطلوبی زبالهها را از بین میبرند، بلکه در فرایند این عمل تولید انرژی میکنند. بهعنوان مثال در کشور عربستان که دارای ذخایرغنی نفت و گاز است، دو نیروگاه برای تولید برق ساخته شده است که انرژی برق را با سوزاندن زبالهها تولید میکنند. این کار علاوه بر کمک به دفع زبالهها و پاکیزگی محیط زیست، از لحاظ اقتصادی نیز با تولید انرژی ارزان و سالم به رشد اقتصادی کشور کمک میکند .
مورد دیگری که مایلم به آن اشاره کنم، مورد پارازیتها و امواج مغناطیسی است که نه تنها با آنها مقابله نمیشود ، بلکه منبع ارسال آن نیز مشخص نیست و هیچگونه پاسخگویی در این مورد وجود ندارد درحالی که از نظر قانونی سازمان محیط زیست مسئول مقابله با این مشکل زیست محیطی است. اینها بحران است. دولت باید یک جا تکلیفش را با این مسائل روشن کند. در بسیاری موارد ما امروز شاهد بحرانهای خطرناک زیست محیطی در کشورمان هستیم. دولت آقای روحانی باید بسیار مسئولانه به این مسائل بپردازد و ذهن مردم را هم نسبت آنها روشن کند. به عبارتی ایشان و دولتشان باید به داد محیط زیست ایران برسند و این خانه آشفته را سر و سامانی بدهد.
شیوا شفاهی، کارشناس محیط زیست و میکروبیولوژیست محیطی و ساکن آلمان است که دربارهی قوانین محیط زیست از نظر بیولوژی تحقیق میکند. با او درباره وضعیت بحرانی محیط زیست در کشور و نقش سازمان مدیریت کنندهاش به گفتوگو نشستیم. تأکید وی بر این بود که تا زمانی که قوانینِ روشن، شفاف و کارکردیای در این زمینه وجود نداشته باشند تا بتوان از طریق تبلیغ در مورد آنها و آگاهی رساندن دربارهشان، عموم مردم را در یک چنین حوزهای حساس کرد و به حرکت درآورد، امکانِ حل معضلات زیستمحیطی در ایران که هر روز نیز بر ابعادشان اضافه می شود وجود ندارد. دانش تخصصی و مشارکت عمومی راه حل این نوع مشکلات در تمامی جهان بودهاند و ایران نیز از انتخاب این مسیر گریزی ندارد.
بهروز کاظمی: چرا امروز مسئله محیط زیست تبدیل به یک دغدغه جهانی شده است؟ امروز وقتی میگوییم محیط زیست، دقیقاً به چه حوزهای اشاره میکنیم؟
شیوا شفاهی: عدم آشنایی با تعاریف و معنای واژهها میتواند بر رویکرد به مشکلات تأثیر بگذارد. بهعنوان مثال زمانی که صحبت از آلودگی هوا میشود، اغلب ذهن به سوی مونوکسید کربن یا ریزگردها یا بنزین غیراستاندارد معطوف میشود. در حالی که که امروز صدا یکی از آلایندههای مهم هوا به شمار میرود. چند درصد از ما میدانیم که میزان مجاز صدا از ساعت ۷ صبح تا ۱۰ شب در یک محل مسکونی - تجاری که تقریبآً همه کلانشهرهای ایران را شامل می شود، حداکثر ۶۰ دسی بل در سی دقیقه است و هنگام شب یعنی ۱۰شب تا ۷ صبح به ۵۰ دسی بل کاهش می یابد (مصوبه شماره ۲۳۶ مورخ ۲۱/۳/ ۱۳۸۱) . آگاهی از همین ارقام کافی است تا ما بدانیم که وقتی برای سبقت گرفتن از هم یا برای توجه دادن به دیگران دستمان را روی بوق میگذاریم، یا دزدگیر ماشینمان به کار میافتد یا صدای موسیقی را در ماشینمان بلند میکنیم و پنجره را پائین میکشیم، از قانون تخطی کردهایم. حتی گاه بلند کردن صدا نیز از این حد مجاز فراتر میرود.
پس شاید بهترین کار آن باشد که در آغاز، در مورد معنای و مفهوم محیط زیست آگاهی پیدا کنیم تا در گام بعدی بتوان نسبت به حلّ مشکلات در این زمینه اقدام کرد. زیرا برای حلّ این مشکلات، هم به شهروندان نیاز است و هم به دولت. همهی ما باید بدانیم که محیط زیست از دو بخش زنده و غیر زنده تشکیل شده است و بخش غیرزندهی آن شامل آب و خاک و هوا است . بخش زنده آن را تمامی جانداران انسان و حیوان و گیاه و موجودات میکروسکوپی تشکیل می دهند. حفاظت از همه آنها برای داشتن یک زندگی بهتر بر تک تک افراد جامعه واجب است. ما این را در قانون اساسیمان هم داریم. اصل پنجاهم قانون اساسی کشور به صراحت به این نکته اشاره میکند.
آگاهی شهروندان مسلماً مهم است اما نافی مسئولیت دولت که نمیتواند باشد؟
دغدغهی محیط زیست در ایران خیلی زیاد است. به تعدادی از آنها اشاره میکنم. وجود ریزگردها، که امروز شنیده میشود به اورانیوم هم آلوده هستند؛ گفته میشود و اغراق هم نیست که خشکسالی به زودی دامن کشور ما را هم خواهد گرفت و علت آن از جمله گرم شدن زمین است که سالهاست متخصصان محیط زیست دربارهاش هشدار میدهند. بنزینی که در کشور تولید میشود غیراستاندارد و خطرناک است. حالا این بنزین خطرناک در شرایطی مورد استفاده قرار میگیرد که آلودگی هوای بسیاری از کلانشهرهای ما همینطوریاش هم به دلیل پدیدهی گازهای گلخانهای بسیار بالاست. علاوه بر همهی اینها، قوانین آشفتهاند و مدیریت سازمان محیط زیست برای کشوری با یک چنین وسعتی از توان کافی برخوردار نیست.
درست است که در یک چنین شرایط بحرانیای باید در فکر یک مدیریت متخصص و توانمند بود که مشکلات محیط زیست کشور را درک کند، ابزار و دانش لازم برای مهار کردن و مواجهه با مشکلات را داشته باشد، قوانین مناسب و منسجم براساس معیارهای بومی طرح و تصویب کند و با آموزش و تبلیغات شهروند را همراه و همگام خودش کند. اما شهروندان نیز باید خود را شریک در ادارهی جامعه و تصمیمگیریها بدانند. مدیران باید اعتماد شهروندان را جلب کنند و شهروندان نیز باید اعتماد کافی به مدیران اجرایی داشته باشند تا آستین همت بالا بزنند و دوشادوش مسئولان به رفع مشکلات بپردازند.
منظور شما از قوانین منسجم و مناسب چیست؟
شاید بهترین کار، سرو سامان دادن به " قوانین و مقررات حفاظت محیط زیست ایران" است. قوانین موجود اگر قدیمی نباشند، اغلب ترجمه شده و یا برداشت شده از قوانین کشورهای دیگر هستند که به همین صورت وارد قوانین کشور شدهاند، بدون اینکه مسائل بومی و اقلیمی کشور لحاظ شده باشند. به عنوان مثال وقتی به پراکندگی قوانین در "مجموعه قوانین و مقررات حفظ محیط زیست ایران" نگاه میکنیم در سالهای مختلف مانند ۱۳۴۴، ۱۳۵۹، ۱۳۶۸،۱۳۶۹، ۱۳۷۰، ۱۳۷۹، ۱۳۸۱، ۱۳۸۰، ۱۳۸۲ و ... شاهد تصویب قوانین و مصوبههای متعددی هستیم در حوزه آلودگی هوا، حفاظت در برابر اشعه، جلوگیری از آلودگی صوتی، حد مجاز خروجی از کارخانهها و گازهای خروجی از اگزوز خودروهای سواری و وانت و سایر ماشین آلات.
تمامی قوانین و مقرارت و مصوببههای شورای عالی محیط زیست و هیئت وزیران ذکر شده، قسمتی از قوانین و مصوبههایِ مربوط به هوا است که تا مهر ماه ۱۳۸۳ جمع آوری شده است و در طی نه سال گذشته نیزبسیاری مصوبهها و قوانین تکمیلی اضافه شدهاند که ذکر آنها از حوصله این مصاحبه خارج است. در فکرخوانندگان این قوانین، این سؤال مطرح میشود که مدیریت سازمان و هیئت دولت و قانونگذار برای چه کسانی این قوانین را نوشتهاند؟ قانون نوشتهاند که قانون نوشته باشند یا هدف واقعاً اجرای آنهاست؟ اگر برای به اجرا در آمدن باشند، پیش از تبلیغ و آموزش باید آنها را در دسترس شهروندان قرار داد تا از وجود این قوانین آگاه باشند و به واسطه آن در حفظ محیط زیست فعال و کوشا باشند و راههای مقابله با آلودگیهای مختلف محیط زیست را فرا گیرند. پیش از هر چیز باید آنچه که نوشته شده است به صورت جامع در دسترس مردم قرار بگیرد.
بگذارید برای باز کردن مطلب مقایسهای بکنم با کشورهای دیگر. برای مثال "قوانین هوا" در کشور آلمان، فصل ششم از کتاب قانون محیط زیست این کشور را تشکیل میدهد. قوانین، در پی هم آمدهاند و کنار هم قرار گرفتهاند. این فصل از قوانین کشور آلمان در دو بخش اصلی به نگارش در آمدهاند، که بخش اول خودش به دو قسمت تقسیم میشود: بخش اول، کنترل آلودگی (قسمت اول: مقابله آلودگی هوا؛ قسمت دوم: آلودگی صوتی). بخش دوم، حفاظت از هوا. این قوانین به پنج دسته قوانین و مقرارات قابل اجرا تقسیم میگردند. همهی این قوانین به راحتی و بهصورت قابل فهم در دسترس هر شهروند ساکن آلمان قرار دارند.
آیا شهروند ایرانی نیز چنین امکانی را دارد؟ آیا قوانین و مقررات محیط زیست همانند قوانین مدنی کشوردر دسترس عموم شهروندان هستند؟ آیا این قوانین و مقررات به گونهای نوشته شدهاند که برای همه افراد قابل فهم باشند؟ به عنوان مثال زمانی که قوانین مدنی کشور را نگاه میکنیم یک نظم منطقی رادر آن میبینیم. به محتوایش کاری ندارم، در مورد شکلش صحبت میکنم. به عنوان مثال زمانی که میخواهیم در مورد مالکیت یک معدن که به ارث رسیده است یا در محل خانه کسی پیدا شده است، آگاه شویم، کافی است کتاب قانون مدنی کشور را باز کرده و به آن مراجعه کنیم. از وظایف سازمان این است که قوانین را در اختیار مردم بگذارد وآنها را به اجرای آن تشویق کند . آموزش از طریق صدا و سیما، در مهد کودکها و مدارس باید این انجام شود. با تریبت مروجین حفظ محیط زیست آنان را به نقاط مختلف کشور گسیل دارد تا از این طریق سطح آگاهی را در سراسر کشور ارتقا دهند.
یعنی از همان قدم اول بیاد به فکر درگیر کردنِ شهروندان بود؟
بله. شهروندان در کنار دولت نقش بسیار مهم در حفاظت محیط زیست دارند. زمانی شهروندان خود را حاکم بر سرنوشت خود و شریک در تصمیمگیریهای خرد و کلان ببینند، زمانی که در مورد مشکلات و راههای مقابله با آنها اطلاع داشته باشند و زمانی که جامعه، جامعهای قانونمدار باشد قطعاً شهروندان نقش بسیار پررنگی در حفظ محیط زیست خواهند داشت. به عنوان مثال زمانی که افراد جامعه در خانه شخصی خود نظافت را رعایت میکنند و از آلوده کردن آن میپرهیزند، باید ببینیم چه دلایلی وجود دارد همان افراد وقتی از منزل خارج میشوند و در خیابان قدم میزنند چنین احساس مسئولیتی نسبت به خانه بزرگتر خود یعنی شهر و کشورشان ندارند. اگر همان احساس مسئولیت و مالکیتی که نسبت به منزل شخصی وجود دارد را در جامعه تعمیم دهیم ، بسیاری از مشکلات قابل حل است. میتوان شهروندان را تشویق به تأسیس سازمانهای مردمبنیاد کرد و از آن طریق به ارتقاء فرهنگ عمومی جامعه کمک نمود و رویکرد دولت به این سازمانهای مردمبنیاد نیز باید عاری از تبعیض باشد و مشوقهای لازم را برای بسط و گسترش فعالیتهای آنها ممکن کند.
این روزها در ایران شاهد تغییر دولت هستیم. به نظر شما دولت آقای روحانی باید چه رویکردی نسبت به مساله مدیریت محیط زیست داشته باشد؟
در اینجا باید اشاره کنم افرادی که در این وادی وارد میشوند باید متخصص باشند. یعنی باید آموزش دیده باشند. تعهد به تنهایی کافی نیست. تا به امروز ما نتیجه تعهد را زیاد دیدیم و کمبود متخصص کارآمد و مطلع شاید یکی از بزرگترین مشکلات در این زمینه است. یکی دیگر از الزامات، تک شغلی بودن مسئولین سازمان محیط زیست است. چند شغلی بودن، آنان را از پرداختن به وظیفه و مسئولیتشان باز میدارد. شاید در این میان ما مجبور باشیم از متخصصین خارجی هم استفاده کنیم و از تجربیات کشورهای پیشرفته و صنعتی بهره بگیریم. نمونهبرداری و کپیبرداری قوانین از سایر کشورها نه تنها به ما کمکی نمیکند بلکه بر مشکلات ما میافزاید. اما یادگیری و بکار بستن تجربیات دیگران و کسانی که این مسیرها را پیمودهاند، لازم بلکه ضروری است.
به عنوان مثال زباله و دفع آن یک مشکل جهانی است که کشور ما از آن مبرا نیست. در مورد زباله اتمی صحبت نمیکنیم؛چون خودش یک داستانی دارد. اما در مورد زبالههای خانگی و صنعتی و پزشکی میتوانیم صحبت کنیم. در کشورما با بیش از ۷۵ میلیون جمعیت که اغلبشان در شهرها تمرکز یافتهاند، میزان زباله بالایی وجود دارد که دفع و نابودی آن یکی از مشکلات زیست محیطی است. اما کشورهای پیشرفته و اخیراً کشورهای همسایه ما نیز با ایجاد نیروگاههای سوزاندن زبالهها نه تنها به نحوه مطلوبی زبالهها را از بین میبرند، بلکه در فرایند این عمل تولید انرژی میکنند. بهعنوان مثال در کشور عربستان که دارای ذخایرغنی نفت و گاز است، دو نیروگاه برای تولید برق ساخته شده است که انرژی برق را با سوزاندن زبالهها تولید میکنند. این کار علاوه بر کمک به دفع زبالهها و پاکیزگی محیط زیست، از لحاظ اقتصادی نیز با تولید انرژی ارزان و سالم به رشد اقتصادی کشور کمک میکند .
مورد دیگری که مایلم به آن اشاره کنم، مورد پارازیتها و امواج مغناطیسی است که نه تنها با آنها مقابله نمیشود ، بلکه منبع ارسال آن نیز مشخص نیست و هیچگونه پاسخگویی در این مورد وجود ندارد درحالی که از نظر قانونی سازمان محیط زیست مسئول مقابله با این مشکل زیست محیطی است. اینها بحران است. دولت باید یک جا تکلیفش را با این مسائل روشن کند. در بسیاری موارد ما امروز شاهد بحرانهای خطرناک زیست محیطی در کشورمان هستیم. دولت آقای روحانی باید بسیار مسئولانه به این مسائل بپردازد و ذهن مردم را هم نسبت آنها روشن کند. به عبارتی ایشان و دولتشان باید به داد محیط زیست ایران برسند و این خانه آشفته را سر و سامانی بدهد.
نظرات