سالی که گذشت
سالی که گذشت من به اندازه همه عمرم جلو دوربین رفتم
جالب بود
ولی همه چیز نبود . تنها یک خاطره شد
امروز همه را از لا به لای خاک گرفته کشوی میز در آوردم
راستی ...
بارها گر یه کردم و دل تنگ شدم .راه سختی بود
ولی همیشه بعد از هر غمی به خودم خندیدم
وامروز دارم لذت می برم
و به سال پیش می خندم و لبخند می زنم
صبر کردم
و
امروز میوه های صبر را از درختی که کاشتم ، دونه دونه می چینم
و از تجربه دیروز امروز لدت می برم.
پی نوشت: داداش علی این برگه به تنهایی خاک گرفته نبود، این راه برای رسیدن به برگه پر بیچ و خم و خاک گرفته بود .هر چند نظر تو را از تظر ادبی داستان قبول دارم .
جالب بود
ولی همه چیز نبود . تنها یک خاطره شد
امروز همه را از لا به لای خاک گرفته کشوی میز در آوردم
راستی ...
بارها گر یه کردم و دل تنگ شدم .راه سختی بود
ولی همیشه بعد از هر غمی به خودم خندیدم
وامروز دارم لذت می برم
و به سال پیش می خندم و لبخند می زنم
صبر کردم
و
امروز میوه های صبر را از درختی که کاشتم ، دونه دونه می چینم
و از تجربه دیروز امروز لدت می برم.
پی نوشت: داداش علی این برگه به تنهایی خاک گرفته نبود، این راه برای رسیدن به برگه پر بیچ و خم و خاک گرفته بود .هر چند نظر تو را از تظر ادبی داستان قبول دارم .
نظرات
باقی متن یه نوشتار مرسل ساده است.
همین خوب است دوست من...!