به یک تفاوت رای دادم، به آن تفاوتی که برای فردا آرزو می کنیم
رفتم رای دادم و آمدم، کتابخانه دانشگاه فرانکفورت ببینم، تا دنیا دست چه کسی است. مثلا قبل این انتخابات کلی تحقیق کرده بودم. بررسی های من در کمتر از یک دقیقه تمام شد. روی یک کاغذ سبز رنگ بک اسم نوشتم با یک عدد دو رقمی. این بود داستان.
اما متاسفانه تفاوت سبز آلمان با سبز ایران مثل تفاوت زمین است تا آسمان !!!
شاید هم راست میگه! من که تا حالا این همه لباس سبزکنارهم ندیده بودم و همینطور اینقدر آدم بی اطلاع! ایرانی های که یک سال پیش همشون اگر با یک عرب سلام و علیک می کردی می پریدن بهت که تو چرا با این پا برهنه ها سوسمارخور حرف می زنی.! هر روز دم می زدند که این عرب ها که با اسم "سید" آمدن و دو هزار و پانصد سال ایرانی با فرهنگ بودیم، تمدن ما را به لجن کشیده اند. وای به روزگار من و امثال من که بار گذشته پای صندوق رای رفتیم . هزارتا تف و مرگ شنیدیم . شعور اجتماعی ما رفت زیر یک علامت سوال به اندازه کوه. همین دوستان امروز با تی شرت سبز و روسر گل سبز آمدن به اعراب رای دادند و کلی هم ادعا که کروبی عرب لباس عرب ها را می پوشد و شاید با حالترین مورد این بود که نمی دانستند به کسی رای می دهند با اسم کامل چه نام دارد. اسم "میر حسین موسوی خامنه" را نمی شناختند و دنبال اسم سید حسین موسوی می گشتند. یک خانم به شوهرش گفت: وای خامنه ای هم کاندیدا شده است! شوهرش هم از آقایی توی کنسولگری پرسید: پس اسم آقایی موسوی کدومه ؟ همین که "خامنه" داره هست؟!!
می دونی ای مخاطب عزیز من، این انتخابات شور داشت و جالب بود ولی این شور برای چه بود؟ این شور با بینش بود؟ یا یک دوران سرسری بود؟ این پاسخ به کدام نیاز بود؟ راستی میدانی، من و تو هم رای دادیم . هدف من چه بود؟ تو به چه فکر می کردی؟ ما برنده یا بازنده این قمار میز باشیم. نتیجه امشب مهم نیست و آنچه برای ما مهم است فردا است. آن روز که در خروس خوان ایران ابری بر فراز این آبی آسمان نباشد و آن روز که من و تو و او بدانیم چه می خواهیم .که متاسفانه هنوز نمیدانیم و نخواهیم دانست. چون نمی دانند کسی که به او رای می دهند چه نامی دارد.تنها شعر و قصه نیست. هر قصه هزار تا غصه هم دارد.
پی نوشت:
یک نکته جالب که این تیتر روزنامه از نظر گرامر آلمانی غلط بود:
Die Grünen,jetzt auch in Iran
Iran از نظر زبان آلمانی مذکر است و باید می نوشتند im IRAN
می دونی ای مخاطب عزیز من، این انتخابات شور داشت و جالب بود ولی این شور برای چه بود؟ این شور با بینش بود؟ یا یک دوران سرسری بود؟ این پاسخ به کدام نیاز بود؟ راستی میدانی، من و تو هم رای دادیم . هدف من چه بود؟ تو به چه فکر می کردی؟ ما برنده یا بازنده این قمار میز باشیم. نتیجه امشب مهم نیست و آنچه برای ما مهم است فردا است. آن روز که در خروس خوان ایران ابری بر فراز این آبی آسمان نباشد و آن روز که من و تو و او بدانیم چه می خواهیم .که متاسفانه هنوز نمیدانیم و نخواهیم دانست. چون نمی دانند کسی که به او رای می دهند چه نامی دارد.تنها شعر و قصه نیست. هر قصه هزار تا غصه هم دارد.
پی نوشت:
یک نکته جالب که این تیتر روزنامه از نظر گرامر آلمانی غلط بود:
Die Grünen,jetzt auch in Iran
Iran از نظر زبان آلمانی مذکر است و باید می نوشتند im IRAN
نظرات