این اجلاس کپنهاگ و داستان زبان سرخ در دهان ما
چرا این کنفراس تموم نمی شه دارم منجر می شم. آخه یک قسمی خوردم که من لال می شوم ولی اما کر نمی مونم . این زبان سرخ را آروم نگه داشتن کاری است بسی دشوار مخصوصا در این زمینه. یک هفته اگر دوام بیارم خوبه! این را در دهات ما می گویند اعتصاب زبانی و در شهر شما اعتصاب نوشتاری می خواننداش،
تازه من تفکرات کرده بودم، شاید بشود از دیگر مسائل سر سخن باز کرد، از بالا گفتند: " نه نمی شود" بعد هم اوامر ملوکانه صادر شد : "خانم شما بروبد در مطبخ قرمه سبزی را بپزید. که خود کرده یا خود گفته را تدبیر نیست. خودت گفتی حرف نمی زنم!؟!"
بقول دوستان این ور آب : «OK»
تا پایان اجلاس کنفراس نما کپنهاک: "السکوت"
و . . .
تازه من تفکرات کرده بودم، شاید بشود از دیگر مسائل سر سخن باز کرد، از بالا گفتند: " نه نمی شود" بعد هم اوامر ملوکانه صادر شد : "خانم شما بروبد در مطبخ قرمه سبزی را بپزید. که خود کرده یا خود گفته را تدبیر نیست. خودت گفتی حرف نمی زنم!؟!"
بقول دوستان این ور آب : «OK»
تا پایان اجلاس کنفراس نما کپنهاک: "السکوت"
و . . .
نظرات
خير باشد
;)