الان اینجا نوشتنم گرفته وسط کلاس درس

بغضم الان می ترکه،
اول این استاد ما در مورد سنگسار گفت، بعد هم در مورد ختنه زنان، دلم می خواهد داد بزنم .دلم می خواهد سرم را بزنم به این دیوار های بتنی این کلاس که دیگه نشنوم . من از جای می آییم که یک موجودی که اسم خودش را گذاشته "مادر" با بی رحمی و سنگدلی جوانی که مادر ندارد و طعم مادر نچشیده را می کشد. این دو هفته به کلمه "احسان" زیاد فکر کردم . راستی احسان را چگونه معنا کنیم؟ شاید به معنای آن است که یک نفر را به تکه های سنگ می کشیم در حال کشتن او را در کیسه ای می گذاریم به او بدترین ها رامی گوییم و همزمان خدا را صدا می زنیم و می گوییم خدایا تو بزرگی پس من این زن یا مرد را می کشم . بعد هم که مرد هورا می کشیم . آن زمان که کسی را می خواهند اعدام کنند صبح زود می رویم جا می گیریم تا جان کند او را ببنیم . و شاید به این معنا است که چهار پایه را از زیر پای بهنود بکشیم . این معنی "احسان " است.
وای ما چه ملتی هستیم . وای ما به جای دل جه در سینه داریم. ای وای بر ما

پس طبیعی است که دختران را ختنه می کنیم . دختران را ختنه می کنیم تا احساس جنسی را دراو خفه کنیم دختران را ختنه می کنیم تا یک بخش از اوبدن را ببریم و او را در لا به لای افکار مثلا مقدس خود له و نابود می کنیم . خدای که من او را دوست دارم با دلم او شناختم بار ها و بار ها درکلام چه با محمد و چه عیسی و موسی و هم و همه انبیا گفته است "ما شما را زوج آفریدم " پس لابد دلیلی داشته بر این اصل تکیه دارد. دلم می خواهد فریاد بزنم ولی چه فایده دارد. مگر کسی من را می شنود.

آنان که دلیل و زیر بنای مبارزه امروزشان قدرت فردا است؛ تنها داد و بیداد می کنند . آنان که خودمان را فراموش کرده اند و بجای پرداختن به ریشه های درد به آذین این خانه می پردازند. آنان که خود را بزرگان دنیای فمینیستی می دانند و در خارج از خانه و در محیط امن فرنگ نشسته اند و همش حرف باز هم حرف.
اینجا نشستم و دارم خودم را می خورم و نمی توانم به این خانم استاد محترم چیزی بگویم، ده دقیقه پیش به از یک کاره ، از من پرسید بعنوان یک زن خاورمیانه ای نظری داری؟ یا تایید می کنی که در فرهنگ شما مرد ها حاکم هستند و حق سخن از زن گرفته انده است؟! چه باید می گفتم زمانی که تمامی تمدن و فرهنگ ما را زیر سوال برد. آیا جای بحث و مجادله برای من در این اتاق بتونی خاکستری وجود دارد؟ چه جوابی باید بدهم؟
دیروز با آنگلیکا مرکل دوباره صدر اعظم آلمان شد و در دنیای محیط زیست هم بحث پیمان کیوتو کمی مشکل دار شده ف که به امید حق برطرف می شود
راست و حسینی را بخواهید من اصلا این چند روز حال و حوصله نوشتن را ندارم هم میزان مشق رفته بود بالا و باهمه اینکه خیلی کار ها را تموم کردم و کمی از هدف را با سر انگشت هایم نوازش کردم، خیلی زیبا بود اما همه چیز نبود باز هم کار دارم و خیلی هم کار دارم
اما مسئله الان دوستان بهنود هستند که باید چاره کرد . نباید بگذاریم بهنود دیگری به سفر برود اینجا نشستم و به دور و نزدیک نامه می نویسم . شاید بشور کاری کرد. رفتم تو خیابون ها راه رفتم. تو جنگل فریاد زدم ولی هنوز از این قوانین وحشتناک دلگیرم . به امید تغییر این قوانین. چرامن باید برای حقوق زنان بجنگم وقتی کودکان و جوانان ایران در معرض خطر جدی هستند. این دختران امروز هستند که زنان فردا می شوند. این دختران امروز هستند که مادران فردا هستند و "احسان کردن" را باید یاد بگیرند و رندگی بدهند و نه آنکه رندگی گرفتن را یاد بگیرند.
و
به یاد بهنود ها یک دقیقه سکوت در دل

نظرات

Mehran گفت…
آخه عزیز من وقتی یکی با دوتا پی اچ دی از فرنگستون می گه خدا ما رو زوج آفریده، زنک بی سواد هم باید چارپایه از زیر پای یکی بکشه دیگه. بالاخره این خدای شما غیر از زوج آفریدن دنیا رو متناسب هم آفریده
mehran azizam
man manzuram ra bad nevestam
man moshkelam in bud chera ina aghavam ingahdar aghab mandeh hastan ke ehsas "sex" ra az zan migirand va hagh ra be mard modahan
roi sokhanam ba anan bud ke migoiand dar ghoran neveshte bar nafse khod ghalabe konid
un zanak ke bisavad ke shab va rooz ra az man gerefte ast
:(((
vali baid tasli konam ba P:N
roi cheshm

پست‌های پرطرفدار