ناقوس برای "مرگ آشوراده" می زند

خط آسمان در افق به زمین می رسد
در شفق
در فلق
رنگ آسمان پر خون است
چند روزی است بوی خون از میان دل خاک می آید
چند روزی است که آشوراده بوی خونآب می دهد
چند روزی است که سکوت شکسته است

و
مرگ ،فریادِ باجانانِ بی کلامِ مالک این گوشه جهان است .
و با شروعِ
به سکوت کشیدن فریادِ قرقاول در زندان دیوارها
غرق کردن ماهیان در میان مردآب بی خیالی
در زمان فراری دادن دراج و شاهین از خانه

ناقوس برای "مرگ آشوراده" می زند
....
این غروب را مرگ گرفت و آن پرواز را ...




راستی فردا باز فریاد می زنیم که چرا سونامی سرطان به جان کشور افتاده است . راستی فردا می خواهیم شِکوه و شکایت کنیم از بی آبی و کلوخ و شورزار و...؟ فردا حرفی برای زدن نداریم ، اگر حتی فکر سفر به اولین تالاب ثبت شده در جهان به سرمان بزند و خواهان یک ساعت گردشگری در اولین منطقه حفاظت شده جهان را باشیم  . 


رونوشت میشود به همه ساکنان و صاحبان این گوشه زیبایی جهان که بدبختانه خانه شان در کشور ما است . که بدانند با آنان هم درد هستم.


ماینز یازدهم دسامبر دوهزار و چهارده 

نظرات

پست‌های پرطرفدار