رد شدن به محتوای اصلی
جستجو
جستجوی این وبلاگ
آنچه گذشت
شیواشفاهی
اشتراکگذاری
دریافت پیوند
Facebook
Twitter
Pinterest
ایمیل
سایر برنامهها
برچسبها
ادبی
اردیبهشت ۰۲, ۱۳۸۷
لالائی
وقتی تنها شدم
وقتی با سکوت نیمه شب همراه شدم
و آن دم که دل تنگ شدم
شاید هم ترسیدم !
به دیوار دوستی چون گربه ای لوس پنجه کشیدم و یار مهربان را صدا زدم . آیا او شنید ؟ این قصه را آرام برایش لالائی
خواهم گفت .........
نظرات
پستهای پرطرفدار
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۶
گوشه تیره این تخته نوشت: در دل کوچک من درد زیاد است ولی یاد خدا هست.
تیر ۰۲, ۱۳۹۱
روز به روز بهتر از دیروز
نظرات