and tomorrow .....

در گوشه ای از دنیا

در هیاهوی سکوت

در امان این بی امانی

بر دفتر خاطرات نظری می افکنم

امروز همانند دیروز

بر سینه پاک او می نویسم

از عشق ، از نگاه مهربان ، از پاکی

و از مستی

آن دم که مستم با شراب جانت

و از بی باکی

در هراس تاریکی شب ها غربت

و از گرما

با یاد نفسی که در سرمای دی شعله و معنا به این ره داد

می نویسم

و باز از سکوت می نویسم

از آن آرامش می نویسم

و صعود

آنگاه که ره هیچ به مقصد قله این کوه سنگی با هم می پیمائیم

آهسته آهسته

.....

از فردا می نویسم و از عشق

حتی به جبر جدائی ها

از عشق می نویسم

از راهی که با هم می پیمائیم

و این دفتر را تا فردا می بندم

و فردا باز از این گذرگاه خواهم نوشت

نظرات

پست‌های پرطرفدار